زیست شناسی

علمی و آموزشی

زیست شناسی

علمی و آموزشی

زیست شناسی

فالموت فی حیاتکم مقهورین ،
و الحیاة فی موتکم قاهرین
زندگی آن است که بمیرید و پیروز باشید و مردن آن است که زنده‏ باشید و محکوم دیگران.
نهج البلاغه ، خطبه 51

پرسش و پاسخ زیستی

شنبه, ۶ آبان ۱۳۹۶، ۱۱:۵۱ ب.ظ

پرسش و پاسخ ( زیست شناسی )

موضوع : دستگاه عصبی و حواس

§         پاسخ ها توسط مولفین کتاب های درسی داده شده است.

 

1-     در دو رشته عصبی مجاور که غلاف میلین ندارند آیا جریان عصبی از یک رشته به رشته ی دیگر انتقال می یابد؟

پاسخ : خیر . بین رشته های عصبی ،بافت هم بند قرار می گیرد. بنابر این انتقال جریان عصبی از یک رشته به رشته ی دیگر نداریم.البته درست است که تمام بدن به عنوان یک محیط رسانا محسوب می شود و به همین دلیل هم ما می توانیم فعالیت الکتریکی سلول های عصبی را از روی پوست ثبت کنیم.(الکترو انسفالو گرافی) اما وجود عایق هایی از قبیل بافت هم بند و یا سلول های پشتیبان سبب می شود عملاً هر رشته از رشته مجاور تاثیر چندانی نگیرد و هر کدام از رشته های عصبی به صورت مجزا برای خود جریان عصبی داشته باشند.

 

2- الف) نقش سلول های پشتیبان در تقویت پیام های عصبی چیست؟

ب) آیا سلول های شوان را می توان سلول پشتیبان محسوب کرد؟

پاسخ : الف)منظور از تقویت ،تقویت پیام عصبی نیست . اصولاًسلول های گلیال (سلول های نوروگلیا ) در پردازش اطلاعات اثری ندارند یعنی روی پیام عصبی دخالت مستقیمی ندارند.اما چند وظیفه مشخص برای این سلول ها ذکر شده است :

1-      پشتیبانی از نورون ها (به همین دلیل به سلول های گلیال ،سلول پشتیبان هم می گوییم)منظور از پشتیبانی ، حفاظت فیزیکی و ساختمانی است سلول های گلیال وظیفه جدا کردن گروه های نورونی از یکدیگر را نیز به عهده دارند و در واقع تا حدودی نورون ها را عایق بندی می کنند.

2-     دو نوع از سلول های گلیال(الیگودندروسیت و شوان)ساختن میلین را به عهده دارند.

3-     بعضی گلیا ها ،رفتگر (scavenger ) هستند و بقایای سلول های آسیب دیده یا مرده را از محیط بر می دارند.

4-     بعضی گلیاها بعد از آزاد شدن مواد میانجی عصبی،اضافات را برداشت می کنند.

5-     در هنگام نمو مغز ،بعضی از سلول های گلیا (گلیای شعاعی )چگونگی مهاجرت و رشد نورون ها را هدایت می کنند.

6-     در بعضی سیناپس ها مثل سیناپس عصب-عضله ،سلول های گلیال خصوصیات پایانه ی پیش سیناپسی را تنظیم می کنند.

7-     بعضی از سلول های گلیال (آستروسیت ها)با فرستادن پایک هایی به اطراف رگ های مغز،در ایجاد سد خونی – مغزی کمک می کنند.این سد اجازه نمی دهد هر ماده ای از رگ های مغز عبور کند.

8-     بعضی سلول های گلیال فاکتور های رشدرا ترشح می کنند و بر رشد و تغذیه ی سلول های عصبی تاثیر می گذارند.

پاسخ ب) در مورد سلول های شوان هم باید گفت بلی،این سلول ها هم سلول های گلیال محسوب می شوندو بنابراین می توان آن را سلول پشتیببان نامید.

 

3- اثر نیکوتین بر مغز چیست؟

پاسخ : گیرنده ها یا رسپتور های اوپیوییدی(گیرنده مواد مخدر) در جاهای مختلفی از مغز قرار دارند و بنابراین تجویز مواد مخدر اثرات گوناگونی ایجاد می کنند.موادی مانند مورفین یا کدئین سبب کاهش درد می شوند .زیرا این مواد بر مسیر های درد اثر می گذارند و آن را مهار می کنند. اما اثرات دیگری هم با تجویز مورفین و مواد مشابه دیده خواهد شد. مثلاً گیرنده های مواد مخدر در عضلات روده و اسفنکتر معدی وجود دارند و سبب یبوست می شوند. هم چنین تا ثیر مواد مخدر بر هسته ی مسیر منزوی سبب کاهش تنفس و تغییرات قلبی عروقی می شود.

 

4- مقایسه عملکرد نیکوتین و استیل کولین :

پاسخ : در مغز ، نیکوتین سبب افزایش رهایی دوپامین می شود و احتمالاً همین اثر سبب تشویق افراد سیگاری به ادامه مصرف آن می شود . نیکوتین به طور طبیعی در بدن نیست و توسط استعمال دخانیات وارد بدن می شود . بعضی از گیرنده ها ی استیل کولین ، علاوه بر این که تحت تاثیر استیل کولین قرار می گیرند ، نیکوتین هم اگر وارد بدن شده باشد، می تواند بر آن ها اثر بگذارد . مثلاً گیرنده موجود بر عضله اسکلتی در محل سیناپس عصب _ عضله ی اسکلتی ، تحت تاثیر نیکوتین هم می تواند قرار گیرد و تحریک شود.

 

5- آیا ماده خاکستری تنها از جسم سلولی نورون ها تشکیل شده است؟

پاسخ: آکسون های داخل سیستم عصبی مرکزی در دستجات منظمی قرار دارند که میلین آن ها یک نمای سفید رنگ به آن ها می دهد و ماده خاکستری هم عمدتاً جسم سلولی نورون ها ، دندریت ها و آکسون های بدون میلین است.

 

6- چند درصد نورون های مغزی ، قشر مغز را تشکیل می دهند؟

پاسخ : در چندRefrence  )مرجع) موجود رقم مورد نظر یافت نشد. اما ذکر شده است که کورتکس (قشر مغز) حجمی حدود 600 سانتی متر مکعب و سطحی حدود 2500 سانتی متر مربع دارد. ضخامت قشر حدود 2تا4 میلی متر است . به نظر می رسد شکل چین و چروک دار قشر مخ ، برای جای دادن بیشتر نورون ها باشد . تعداد نورون های قشر در انسان بیشتر از سایر مهره داران است.

 

7- اکسون های صدمه دیده قدرت رشد دوباره دارند اما موادی در نخاع وجود دارد که از رشد آن ها جلوگیری می کند " منظور از مواد جلوگیری کننده چیست ؟

پاسخ : ظاهراً موادی به صورت موضعی در نخاع آزاد می شود که اثر مهاری بر ترمیم آکسون ها دارند. اگر آکسون به حال خود باشد، تمایل به رشد و ترمیم قسمت آسیب دیده دارد. البته در سیستم بویایی انسان هم ، چنین قدرت ترمیمی وجود دارد که خود زمینه ی تحقیقات نسبتاً جدیدی شده است.

 

8- در مورد داروهای ضد التهاب که در نخاع کاربرد دارند،توضیح دهید .

پاسخ : داروهای ضد التهابی که در این مورد خاص ذکر شده ، کورتون و ترکیبات آن است که در واقع دارو هایی شبیه کورتیزول هستند. ازاین دسته می توان دگزامتازون را نام برد.این داروها در موارد اورژانسی می توانند به خوبی التهاب را کاهش دهند. بدیهی است که استفاده نابه جا از این دارو ممکن است عوارضی داشته باشد.

 

9-     9- " پپتید های عصبی تونل هایی را برای رشد دوباره ی آکسون ها فراهم می کنند " یعنی چه ؟

پاسخ: هنگامی که یک عصب محیطی قطع می شود ، قسمت جدا شده کم کم از بین می رود اما قسمت پروگزیمال که هنوز به جسم سلولی ها وصل هستند، شروع به رشد به سمت قطع شده می کنند که به آن Regeneration می گویند. ممکن است این قسمت در حال رشد ، تا 50 شاخه ایجاد کند. در همین هنگام سلول های شوان شروع به تکثیر می کنند اگر فاصله بین دو قطعه بیش از  3 میلی متر باشد ، رشد رشته ها به صورت یک توده بی نظم در می آید. اگر قسمت قطع شده (قسمت دیستال یا انتهای عصب قطع شده ) به موقع از بین برود و لوله های خالی به جای آن قسمت ها مانده باشد، یکی از شاخه های آکسون خود را به داخل آن می تواند برساند و رشد کندو جایگزین قسمت تحلیل رفته شود. پپتید های عصبی به این فرایند کمک می کنند.



10710-  الف) منشا ترشح زجاجیه کجاست؟و از چه ترکیباتی ساخته شده است ؟

پاسخ : زجاجیه(برخلاف زلالیه )، ساختمان ژل مانندی دارد که از مایع خارج سلولی تشکیل شده است و دارای کلاژن و هیالورونیک است.

 

8-     نحوه ی مبادله زجاجیه با خون چگونه است؟

پاسخ : تبادل زجاجیه بسیار آهسته و احتمالاً با روش انتشار ساده است.

 

9-     آیا عمل تطابق عدسی فقط توسط اعصاب پاراسمپاتیک است یا اعصاب سمپاتیک هم نقش دارند؟

پاسخ : نقش اساسی با پاراسمپاتیک است. پاراسمپاتیک توسط تاثیر بر عضلات مژگانی بر روی تنظیم تحدب عدسی اثر می کند. جسم مژگانی عصب رسانی ضعیف سمپاتیک نیز دارد.

 

13- آیا ماهیچه های مژکی فقط  ماهیچه های حلقوی هستند؟

پاسخ : خیر در جسم مژکی ، هم عضلات شبه اسفنکتری (حلقوی)وجود دارد و هم رشته های عضلانی طولی .

 

14- مایع زلالیه از کدام مویرگ ها ترشح می شود؟

پاسخ : ترشح زلالیه به عهده ی سلول های پوششی جسم مژگانی (اپی تلیوم مژگانی) است. بنابراین مستقیماًاز مویرگ ترشح نمی شود.

 

15- در مورد ساختمان عدسی چشم توضیح دهید.

پاسخ : عدسی یا لنز یک ساختمان شفاف است که توسط رباط عدسی (Zonule  ) در محل خود نگه داشته شده است . رباط به قسمت قدامی مشیمیه که ضخیم شده است و جسم مژگانی نام دارد متصل می شود. در جلوی عدسی ، قسمت رنگی چشم یا عنبیه قرار دارد.

 

16- نحوه ی ایجاد پیام عصبی در چشم چگونه است؟

پاسخ : سلول های استوانه و مخروط در غشای خود دارای ماده ی حساس به نور هستند. تابیدن نور به چشم باعث ایجاد متارودوپسین می شود . که آن نیز سبب کاهش GMP در سلول و بسته شدن کانال های سدیمی موجود در غشای سلول استوانه یا مخروط شده و سلول هیپر پلاریزه می شود. در نتیجه ی کاهش رهایی ماده ی میانجی از این سلول ، مهار سلول بعدی (سلول دوقطبی ) کاهش می یابد. به عبارت دیگر به طور معمول سلول دو قطبی باعث مهار سلول حساس به نور است. تابش نور این مهار را از روی دو قطبی بر می داردو در نتیجه سلول دو قطبی می تواند تحریک شود.

   نکته : چون سلول های عصبی شبکیه اکثراً کوچک هستند ، نیاز به پتانسیل عمل نداشته و انتقال پیام در اکثر آن ها بدون پتانسیل عمل است. تنها هنگامی که پیام به سلول گانگلیون می رسد،در این سلول پتانسیل عمل تولید می شود . اکسون سلول های گانگلیون تشکیل عصب بینایی را می دهد.

 

17- درشکل کتاب درسی  چرا هسته سلول های گیرنده نور به صورت گرانول دار رسم شده است؟

پاسخ : گرانول هایی که مشاهده می شود در واقع محتویات وزیکولی است که قرار است ماده میانجی خود را از انتهای سمت چپ سلول آزاد کند تا سلول دو قطبی (سلول بعدی) را مهار کند.

 

18- به جز تحدب عدسی و تغییر طول محور نوری په عواملی بر دور بینی و نزدیک بینی موثر است؟

پاسخ : معمولاً در کتب مرجع ، قطر قدامی – خلفی کره چشم را به عنوان عامل اصلی ذکر می کنند.

 

19- با استفاده از آزمایش ذکر شده در کتاب درسی چگونه می توان نقطه کور را بر روی شبکیه تعیین کرد؟

پاسخ : نقطه کور 15 درجه جانبی تر نسبت به نقطه مرکزی دید قرار داردو دقیقاً مربوط به محلی از شبکیه است به نام دیسک بینایی  که فاقد سلول گیرنده نور – استوانه و مخروط – می باشد. برای تعیین نقطه کور در چشم چپ، چشم راست را می بندیم و با چشم چپ به علامت ضربدری که قبلاً روی کاغذ کشیدیم به صورت مستقیم نگاه می کنیم.(ضربدر باید به رنگ مشکی و حدود 7 میلی متر طول هر خط آن باشد.) در سمت چپِ این ضربدر ، به فاصله حدود 10 سانتی متر دایره ای به رنگ سیاه و تو پر با قطر تقریبی 8/1 سانتی متر کشیده ایم. (فاصله مرکز دایره تا مرکز ضربدر حدود 10سانتی متر باشد.) حال از فاصله ای حدود 35 الی 40 سانتی متر به کاغذ با چشم چپ نگاه می کنیم و چشم راست را می بندیم . با نزدیک یا دور شدن آهسته به کاغذ ،در یک نقطه خاص احساس می کنیم دایره را نمی بینیم دراین حالت ، تصویر دایره روی نقطه کور چشم چپ افتاده است.

 

20- منشا جنینی مایعات درون چشم چگونه است؟  

پاسخ: جسم زجاجیه ، بین عدسی و دیسک بینایی، به صورت ژلی از مایع خارج سلولی که شفاف و بدون رگ است ایجاد می شود. در ابتدا عدسی و دیسک اپتیک ( دیسک بینایی) در ارتباط با یکدیگرند اما بعداً از هم جدا می شوند و شبکه ای از زواید ، بین آن ها باقی می ماند . این شبکه یا توری ، که قسمتی از آن از سلول های عدسی و قسمتی نیز از سلول های شبکیه ساخته شده است ،جسم زجاجیه ی اولیه است. حفره(اتاقک) زلالیه ، در داخل فضای بین اکتودرم سطحی و لنز (عدسی) ایجاد می شود. این اتاقک ابتدا به صورت شکافی در سلول های مزانشیمی ایجاد می شود . این (سلول ها از تاج عصبی به سمت عدسی آمده اند.) سپس این مزانشیم کم کم تولید عنبیه و غشای مردمک را خواهد کرد. هم چنین شکاف اولیه تا زاویه عنبیه ای- قرنیه ای ادامه می یابد. با از بین رفتن غشای مردمک ، تشکیل حفره در بین عدسی و عنبیه ادامه می یابد و اتاقک خلفی را می سازد . به این ترتیب اتاقک زلالیه در این لحظه توسط عنبیه به دو قسمت شده است : اتاقک قدامی و اتاقک خلفی

مرجع : Gray's Anatomy  

 

21- ساختار گیرنده های دما در بدن چگونه است؟ آیا مشابه گیرنده های پوستی است ؟ و محل قرار گرفتن آن ها کجاست؟

22- گیرنده های گرما و سرما را از لحاظ سیتولوژی و نحوه عملکرد تشریح کنید.

23- آیا گیرنده های دما جهت تشخیص گرما و سرما از یکدیگر مجزا هستند؟

پاسخ مشترک سوالات فوق: انسان درجات مختلف سرما و گرما را تشخیص می دهد. اقلاً سه نوع گیرنده حسی برای این کار هست.گیرنده گرما، گیرنده سرما، گیرنده درد.

   گیرنده های درد با سرمای شدید یا گرمای شدید تحریک شده و احساس حالات شدید سردی یا گرمی را در شخص ایجاد می کنند. گیرنده سرما و گرما ، در زیر پوست در نقاط مجزا قرار دارند و هریک تا حدود یک میلیمتر مربع را احساس می کند. تعداد گیرنده سرما در بدن حدود سه تا ده برابر گیرنده گرما است .

   از نظر بافت شناسی انتهای عصبی مخصوص گرما یافت نشده است و به نظر می رسد انتهای عصبی آزاد ، مسئول دریافت گرما هستند. اما گیرنده ویژه سرما یافت شده است که در واقع انتهای عصب شاخه شاخه شده است و هر شاخه به سمت سطح قاعده ای سلول های اپیدرمی آمده است و گیرنده ویژه سرما را ایجاد کرده است . اما باز به نظر می رسد بعضی از گیرنده های سرما، انتهای عصبی آزاد هستند و ساختمان ویژه ای ندارند . ]هم چنین[ به نظر می رسد گیرنده های گرما و سرما توسط تغییر در میزان متابولیسم خود به گرما و سرما پاسخ می دهند . یعنی تشخیص دما بر اساس تاثیر مستقیم حرارت بر سلول نیست بلکه نتیجه تحریک شیمیایی عصب به دلیل تغییر متابولیسم است.

 

24- گیرنده های دما در درون بدن غیر از هیپوتالاموس در چه قسمت هایی قرار دارد؟

پاسخ :] با توجه به مطالب گفته شده در سوال های فوق [ پس گیرنده های دما در تمام پوست یافت می شود. اما از طرف دیگر هیپو تالاموس ( قسمت جلویی آن ) دارای نورون هایی است که به دمای خون حساس هستند و با افزایش دمای خون فعالیت این نورون ها زیاد می شود و از طرق مخصوصی ، سعی در حفظ حرارت بدن در حد طبیعی خواهند داشت. (از طریق تغییر مقدار جریان خون پوست و ...)

   علاوه بر موارد خون گیرنده های حرارتی در بعضی بافت های عمقی تر نیز یافت شده است . در نخاع ، احشای شکمی و در اطراف ورید های بزرگ در قسمت های فوقانی شکم و نیز در قفسه سینه ای. گیرنده ها به حرارت مرکزی بدن دسترسی دارند . به هر حال پیام گیرنده های حرارت بدن نهایتاً باید در هیپو تالاموس جمع بندی شود و بر اساس آن میزان گشادی و تنگی عروق پوست ، میزان تعریق و میزان تولید حرارت(لرز) تعیین می شود تا حرارت بدن در حد ثابتی بماند. 

 

25- ارتباط گرما با گیرنده درد و گیرنده درد و انعکاس را توضیح دهید.

پاسخ : ارتباط گرما با گیرنده درد ،در سوال قبل تا حدودی توضیح داده شد. در مورد ارتباط گیرنده های درد با انعکاس ( رفلکس) باید گفت: به دنبال درد بعضی رفلکس ها به راه می افتد . مثلاً به دنبال درد احشایی ، عضلات اسکلتی مجاور به صورت رفلکسی انقباض پیدا می کنند . این رفلکس معمولاً در جدار شکم دیده می شود . و سبب سفت شدن جدار شکم می شود . جزئیات آناتومیک این رفلکس هنوز شناخته شده نیست.

 

26- علت عدم وجود گیرنده درد در مغز چیست؟آیا گیرنده های دیگر مثل لمس و فشار در مغز وجود دارند؟

پاسخ : گیرنده های درد در قسمت های سطحی پوست و بعضی از بافت های داخلی نظیر ضریع ، دیواره سرخرگ ها ، سطح مفصل ها و قسمت هایی موسوم به " داس و چادرینه " - که در حفره جمجمه قرار دارند.-  و بیشتر بافت های عمقی دیگر گیرنده های درد بسیار کمی دارند . مغز ، خود دارای گیرنده درد نیست. و حتی بریدن یا تحریک الکتریکی قسمت های حسی قشر مخ ، معمولاً دردی ایجاد نمی کند . بنابراین بیشتر درد هایی که در سر احساس می شود ناشی از مغز نیست . اما اتساع سینوس های وریدی در اطراف مغز، آسیب به چادرینه ی مغز ، و اتساع سخت شامه می توانند درد ایجاد کنند( سردرد) . محرک های آسیب رسان به رگ های خونی مننژ ویا اتساع این رگ های خونی نیز سبب سردرد می شوند .] احشای توخالی و بسیاری از رگ های خونی به فشار های متسع کننده حساس هستند . اما لمس ، فشردن ، بریدن یا سوزاندن آن ها هیچ حسی ایجاد نخواهد کرد. مغز ، کاملاً غیر حساس است . [ 

مرجع : فیزیولوژی بست و تیلور

 

27- احساس سوزش و خارش و درد چه زمانی صورت می گیرد و آیا گیرنده ی سوزش و درد یکسان هستند ؟

پاسخ : درد دارای دو نوع عمده است: درد سریع و درد آهسته

   درد سریع ظرف یک دهم ثانیه بعد از وارد آمدن محرک درد زا به وجود می آید ولی درد آهسته بعد از یک ثانیه یا بیشتر شروع می شود و سپس شدت آن به آهستگی طی ثانیه ها یا حتی دقیقه ها افزایش می یابد. درد سریع اسامی دیگری مانند درد تیز ، گزشی ، سوزنی، حاد و الکتریکی دارد. مثال درد سریع ، فرو رفتن سوزن در دست است. اسامی درد آهسته عبارتند از درد سوزشی، درد مبهم، درد ضربان دار، درد مزمن . این درد معمولاً با انهدام بافت همراه است. پس سوزش خود نوعی از درد است.

 

28- آیا پوشش بُن از بافت پیوندی ساخته شده است؟

29- آیا گیرنده های لمس دو نوع هستند ، پوشش دار و بدون پوشش ؟ و محل قرار گرفتن آن ها در پوست فرق می کند؟

پاسخ مشترک دو سوال : گیرنده های تماسی حداقل شش نوع مختلف هستند . یکی از آن ها انتهای عصبی آزاد و دیگری عصبی است که در قاعده موهای بدن است. چهار نوع دیگر (مایسنر،مرکل،رافینی،و پاچینی)دارای کپسول یا پوششی هستند که عملاً می توان آن را از بافت پیوندی حساب کرد. محل قرار گرفتن گیرنده ها متفاوت است. مثلاً مایسنر در قسمت های بدون موی بدن (کف دست) و رافینی در قسمت های عمقی تر پوست و نیز بافت های عمقی تر قرار دارد. 

 

30- آیا در گیرنده پوستی ،دندریت یک نورون وجود دارد یا چند نورون ؟

پاسخ : می تواند دندریت یک یا چند نورون در یک گیرنده پوستی استفاده شده باشد. به همین دلیل با بی حس کردن پوست ، مرز بی حسی خیلی دقیق نیست .زیرا ارتباط گیرنده های پوستی با نورون ها لزوماً یک به یک نیست.

 

31- علت تفاوت رنگ عنبیه و رنگ پوست در افراد مختلف به علت تنوع رنگدانه است یا تراکم رنگدانه ؟

پاسخ : تراکم عامل اصلی است .MSH ( هورمون محرکه ملانوسیت ها) سبب می شود ملانوسیت ها که به مقدار زیاد بین درم و اپیدرم پوست قرار دارند رنگدانه سیاهی به نام ملانین ایجاد کنند . آن را در بخش اپیدرم پخش کنند. هرچه مقدار این ملانین بیشتر باشد پوست تیره تر است.البته عوامل دیگری هم دخالت دارند. مثلاً مقدار خون در عروق پوست ، در رنگ پوست دخالت می کند. در ضمن وراثت رنگ پوست چند ژنی(Polygenic ) است. حد اقل سه ژن برای رنگ پوست یافت شده است . مقدار تابش خورشید به پوست نیز بر رنگ پوست اثر می گذارد.

(مرجع : کمپل ، فیزیولوژی بست و تیلور)

 

32- مثالی از گیرنده های مکانیکی حساس به حرکت و کشش بیاورید.

پاسخ : سلول های مویی یا Hair cells در شنوایی بر اثر انرژی جنبشی صوت ، با باز شدن کانال هایی تحریک می شوند _ گیرنده پاچینی به ارتعاش حساس است.( 800-30 بار در ثانیه ) دوک عضلانی ، به کشش عضله حساس است.

 

33- آیا واقعاً هر جوانه چشایی 50 تا 100 سلول چشایی دارد؟

پاسخ : بله واقعاً همین طور است. یک جوانه چشایی ساختمان بسیار کوچکی تقریباً به قطر 30/1

( یک سی ام) میلی متر است . کلاً حدود 3000 تا 10000 جوانه چشایی در زبان انسان هست . جوانه های چشایی روی پرز های چشایی قرار دارند.

 

34- مزه های فرعی که توسط زبان احساس می شوند ، کدامند ؟ آیا تندی هم مزه  محسوب می شود؟

پاسخ : مزه های اصلی همان چهار تا هستند. تمام مزه های مختلف از ترکیبات مختلف این چهار تا احساس می شوند. عبارت " طعم " با مزه فرق دارد . در درک طعم ، علاوه بر مزه ، حرارت و بوی غذا هم دخالت دارد.

   تندی در واقع ناشی از تحریک گیرنده های درد در بینی است . بنابراین در آن چهار مزه قرار نمی گیرد.

 

35- علت سر گیجه و رابطه آن را با مجاری نیم دایره ، توضیح دهید. 

پاسخ : مجاری نیم دایره برای تشخیص شتاب چرخشی است و اوتریکول و ساکول به ترتیب برای شتاب خطی افقی و شتاب خطی عمودی هستند. به مجموع مجاری نیم دایره ، اوتریکول و ساکول سیستم دهلیزی گفته می شود. سرگیجه ، احساس چرخش است در حالی که واقعاً شخص در حال چرخش نیست. علل سرگیجه بسیار متنوع است . از جمله التهاب و عفونت گوش میانی یا التهاب شاخه دهلیزی عصب 8 . به طور معمول ایمپالس های دهلیزی به قشر هم می روند و احساس درک آگاهانه از حرکت را به شخص می دهند . اگر سیستم دهلیزی به خوبی کار نکند،این احساس نیز به هم می خورد. ضمناً حس  Proprioception  یا درک موقعیت در فضا ، بستگی به عملکرد سیستم دهلیزی دارد. اگر این حس مختل شود ، شخص موقعیت خود را در فضا (مکان) به درستی متوجه نمی شود.

 

36- اثر وزن بر میزان داروی بی هوشی چیست؟

پاسخ : هر چه وزن بیشتر باشد ، مقدار داروی بیشتری مورد نیاز است. به عبارت دیگر باید مقدار دارو به ازای کیلوگرم وزن بدن محاسبه شود. طبیعتاً یک فرد چاق و یک فرد لاغر مقدار داروی مورد نیاز برای بیهوشی آن ها متفاوت خواهد بود.

 

37- اثر داروی بی هوشی بر مغز چگونه است؟

پاسخ : در مورد مکانیسم عمل داروهای بی هوش کننده عمومی اتفاق نظر نیست. بعضی می گویند در چربی غشا ، حل شده  وارد سلول های عصبی می شوند و فعالیت آن ها را کاهش می دهند. بعضی تحقیقات نیز نشان داده است که دارو های بی هوشی دارای گیرنده هستند . یعنی روی گیرنده اثر می کنند و نفوذ پذیری سلول عصبی را به کلر زیاد می کنند . اما دارو های بی حسی موضعی ، با تأثیر بر کانال سدیمی دریچه دار سبب مهار باز شدن کانال ودر نتیجه عدم ایجاد پتانسیل عمل و عدم حس درد در موقع تزریق می شود.  

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۸/۰۶

نظرات  (۱)

۱۸ دی ۹۷ ، ۲۰:۱۵ آرش گلرخیان
چرا گیرنده درد بن ندارد

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی